Free Cursors
ههنیسک;
ههنیسک
söndag, juli 06, 2008
گهر له دونیا بمتوانیایه شتێکی که بم ئهوا فرمێسکی تۆ دهبووم
که له ناو چاوهکانت له دایک بم و
له سهر گۆنات ژیان کهم و له سهر لێوت بمرم
ههنیسک
2 comments
2 Comments:
hadis
said...
زندگی خوردن و خوابیدن نیست انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست. زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف. یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند
9:08 em
hadis
said...
انسان و نسیان
دوش در خوابی بدیدم نور ایمان را
نشسته رو به قبله،روی سنگی
در چمنزاری به عرض آسمان
عطر خوشبویش فضا را مملو از بوی خدا
می کرد
سکوت دشت گیرا بود و تنها سکوت دشت و
صحرا حرف می زد
قدمهایم بلرزید،آمدم نزدیک ونزدیک
تا رسیدم نزد آن الگوی ایمان
سلامی دادمش گفتم :سلام الله علیک
جوابم داد حزن انگیز و فرمود:مسلمانان چرا
خوارند چرا زارند؟
چه شد آن امتم،آن سنتم؟
چرا فراموشم ز ذهن ملتم؟
بگفتم رو بگردان یا محمد(ص)
تا ببینم روی زیبایت
بگویم داغ دل را
رنج وغم را
در این دیر خراب و آب وگل
در این محنتکده
این دهکده
به خوابند امتت
سرورم در این عصر ستم ،آشوب و غم
به تقلید از صلیبیون،یهودیون و غربیون!
مسلمانان سبک بارند
فراموش کرده اند این آفرینش را!
چرا ایجاد شد هستی؟
ز نیستی آمده است هستی
ز نسیان آمده است انسان
ز قرآن وزسنت های زیبایت
بدورند این مسلمانان
منافق های بی ایمان،بکردند رخنه در اسلام
زیبایت
وگفتند:ما مسلمانیم
بهترین پیرو به دین پاک یزدانیم
دروغگویند
صلیبیون ملعون را به دلها دوست دارند
جان من
گفتی کسانی را به تقلیدند ز فرهنگ
صلیبیون
ز دین پوچ وغربیون
ز آنهایند
خدا را وقت سختی ها بخوانند
به وقت خوب وآسایش به خوابند
نمازی دارند بی روح و حجمی بی سود
زکاتی پوچ ومنت وار
و قرآنی که خوانندش به روی قبرها و سوگ
مرده
نه در دل هم جهادی
مرگ را در پشت یادها جا گذاشتند
به نسیان برده اند منزلگه فردای خود را
برج وبارو را برافراشتند
به امید علوم ناقص انسان
تکبروار پا بر فرش رنگین خدا انداختند
زمین سبز و زیبا را به خون خلق او رنگین
بکردند
سنت قابیل آدم را گرامی داشتند
بهآن مسجد نظر بنداز
اقصایت
که روزی رب یکتایت گرامی داشت آنرا
به معراجت گذر کردی ازآن
رسولان خدا را جملگی سرور شدی
دریغا غاصبان بلیعده اند آنرا
کجایند مؤمنانت
تا به مانند صلاح الدین به تقلید از عُمر،آن
شیر دین،بیاموزند شجاعت را؟
ز افغان ها خبر داری؟فغان وآه مظلومان آنها
بخندانید روس پست و کافر را
کودکان بوسنی
تاراج ناموسی خواهر را
آن تن بی جان و مظلوم پدر را
رنج مادر را نظاره گر شدند
فریادی به پهنای جهان از حلق ها آمد
"به فریاد ای مسلمانان"
چه کردند آن مسلمانان؟
به عیش و نوش سرگرم و
شکم ها را به انبار غذا تبدیل کردند
عراق تابعان،بغداد احمد،شافعی،
بوحنیفه،مالک و
چه کردندش مریدان یهودیان؟
به رسم رهبرآنها صلیبی نام این جنگ
است!!در این دیر ستم هرجا مسلمان
هست،تحقیر است
و می گویند که اسلام دین شمشیر است!!
دفاع از جان و ناموس و شرف جرم است!
بی هویت بودن و فحشا و منکر عین فرهنگ
است!
زنان امتت را دور کردند ز اصول پاک انسانی
بدیشان یاد دادند پست بودن را
باد دادند آن اصول ناب اسلامی
جنگ 72ملت به جهان است!
این یکی گوید،فلانم
آن گوید،نه آنم
این طرف حزبی برپاست
آن طرف غوغای فتواست
هر یکی قصدی به دل دارند
نژاد و رنگ وخون و ملت ومذهب به سر
دارند
هر یکی در گوشه ای
بیغوله ای گویند:فقط ما مسلمانیم!
فقط ما پیروان راه قرآنیم!
تفرقه مهمان دلهاست
و شیطان آن عدو دین
سوگند خورده بهر کین
بلرزاند دلها را
جهنم را کند آکنده از انسان،چه انسانی؟
بزدل مجذوب دنیا را
نکردند گوش به فرمانت
به آهنگ وکلام پاک یزدانت
فریاد رس ها هم بسی بسیار
به فریاد آوردند،چوب و سنگ وقبرو روح
مرده را!!!
بفرمود اول وآخر"فلا تدعو مع الله الها آخر"
سران مزدور و خائن
ملعبه هستند به دست مشرکان
به گردن هم بیفکندند
صلیب آهنی ونحس استکبار را
اگر وقت جهاد آید ز میدان دور خواهند شد
به سان بزدلان!
در کوشک ها و برج و باروها
به روی تخت ها و مبل ها
ایشان بیاسایند
قدرت و جاه ومنصب
رفاه و مال وآسایش
شده بازار این دنیا
به یاد مردمان
جایی برای آخرت نیست
اگر باشد شعار محض و توخالیست
عمل نیست
در این سیلاب غم
ظلم و ستم
در این محنتکده
ندارد عاطفه جایی
اگر قرآن و سنت را
دو مونس را
بیاویزند به دلها
ندارد مشکلی آنها
نمی بازند فریبستان دنیا را به زیورها
به زرق وبرق بی بن را
به اثبات آید آن گفتار زیبایت
که طوبی را غریبانم نهایت
مؤمنان راستین
هستند به میدان
ندارند ترسی از دشمن
توپ وتانک وبمب وموشک را خیالی نیست
ایمان به آن معبود یکتا
کند پیروز آنان را به هر جا
رهبرا!!
آرام دل
به قربانت نفس هایم
وتا جان در بدن دارم
حامی دین و ایمانم
خدا را یاد خواهم کرد
به قرآنش
تو را در یاد خواهم داشت
به سنت های نیکویت
ولی محض خدا مولا، تو نیکی کن
چو دادند نامه اعمال را دستم
نظر بنداز بر رویم
به درگاه خداوندم
شفاعت کن گناهانم
شفاعت کن گناهانم
4:18 fm
Skicka en kommentar
<< Home
ئارشیڤ
september 2005
oktober 2005
november 2005
februari 2006
mars 2006
maj 2006
juni 2006
juli 2006
augusti 2006
november 2006
februari 2007
april 2007
september 2007
november 2007
januari 2008
maj 2008
juni 2008
juli 2008
maj 2009
juni 2012
هاوڕێیان
ڕۆژباش
کهزوان
ڕهشماڵ
بڵاگنووسانی کوردستان
موزیک
دوش در خوابی بدیدم نور ایمان را
نشسته رو به قبله،روی سنگی
در چمنزاری به عرض آسمان
عطر خوشبویش فضا را مملو از بوی خدا
می کرد
سکوت دشت گیرا بود و تنها سکوت دشت و
صحرا حرف می زد
قدمهایم بلرزید،آمدم نزدیک ونزدیک
تا رسیدم نزد آن الگوی ایمان
سلامی دادمش گفتم :سلام الله علیک
جوابم داد حزن انگیز و فرمود:مسلمانان چرا
خوارند چرا زارند؟
چه شد آن امتم،آن سنتم؟
چرا فراموشم ز ذهن ملتم؟
بگفتم رو بگردان یا محمد(ص)
تا ببینم روی زیبایت
بگویم داغ دل را
رنج وغم را
در این دیر خراب و آب وگل
در این محنتکده
این دهکده
به خوابند امتت
سرورم در این عصر ستم ،آشوب و غم
به تقلید از صلیبیون،یهودیون و غربیون!
مسلمانان سبک بارند
فراموش کرده اند این آفرینش را!
چرا ایجاد شد هستی؟
ز نیستی آمده است هستی
ز نسیان آمده است انسان
ز قرآن وزسنت های زیبایت
بدورند این مسلمانان
منافق های بی ایمان،بکردند رخنه در اسلام
زیبایت
وگفتند:ما مسلمانیم
بهترین پیرو به دین پاک یزدانیم
دروغگویند
صلیبیون ملعون را به دلها دوست دارند
جان من
گفتی کسانی را به تقلیدند ز فرهنگ
صلیبیون
ز دین پوچ وغربیون
ز آنهایند
خدا را وقت سختی ها بخوانند
به وقت خوب وآسایش به خوابند
نمازی دارند بی روح و حجمی بی سود
زکاتی پوچ ومنت وار
و قرآنی که خوانندش به روی قبرها و سوگ
مرده
نه در دل هم جهادی
مرگ را در پشت یادها جا گذاشتند
به نسیان برده اند منزلگه فردای خود را
برج وبارو را برافراشتند
به امید علوم ناقص انسان
تکبروار پا بر فرش رنگین خدا انداختند
زمین سبز و زیبا را به خون خلق او رنگین
بکردند
سنت قابیل آدم را گرامی داشتند
بهآن مسجد نظر بنداز
اقصایت
که روزی رب یکتایت گرامی داشت آنرا
به معراجت گذر کردی ازآن
رسولان خدا را جملگی سرور شدی
دریغا غاصبان بلیعده اند آنرا
کجایند مؤمنانت
تا به مانند صلاح الدین به تقلید از عُمر،آن
شیر دین،بیاموزند شجاعت را؟
ز افغان ها خبر داری؟فغان وآه مظلومان آنها
بخندانید روس پست و کافر را
کودکان بوسنی
تاراج ناموسی خواهر را
آن تن بی جان و مظلوم پدر را
رنج مادر را نظاره گر شدند
فریادی به پهنای جهان از حلق ها آمد
"به فریاد ای مسلمانان"
چه کردند آن مسلمانان؟
به عیش و نوش سرگرم و
شکم ها را به انبار غذا تبدیل کردند
عراق تابعان،بغداد احمد،شافعی،
بوحنیفه،مالک و
چه کردندش مریدان یهودیان؟
به رسم رهبرآنها صلیبی نام این جنگ
است!!در این دیر ستم هرجا مسلمان
هست،تحقیر است
و می گویند که اسلام دین شمشیر است!!
دفاع از جان و ناموس و شرف جرم است!
بی هویت بودن و فحشا و منکر عین فرهنگ
است!
زنان امتت را دور کردند ز اصول پاک انسانی
بدیشان یاد دادند پست بودن را
باد دادند آن اصول ناب اسلامی
جنگ 72ملت به جهان است!
این یکی گوید،فلانم
آن گوید،نه آنم
این طرف حزبی برپاست
آن طرف غوغای فتواست
هر یکی قصدی به دل دارند
نژاد و رنگ وخون و ملت ومذهب به سر
دارند
هر یکی در گوشه ای
بیغوله ای گویند:فقط ما مسلمانیم!
فقط ما پیروان راه قرآنیم!
تفرقه مهمان دلهاست
و شیطان آن عدو دین
سوگند خورده بهر کین
بلرزاند دلها را
جهنم را کند آکنده از انسان،چه انسانی؟
بزدل مجذوب دنیا را
نکردند گوش به فرمانت
به آهنگ وکلام پاک یزدانت
فریاد رس ها هم بسی بسیار
به فریاد آوردند،چوب و سنگ وقبرو روح
مرده را!!!
بفرمود اول وآخر"فلا تدعو مع الله الها آخر"
سران مزدور و خائن
ملعبه هستند به دست مشرکان
به گردن هم بیفکندند
صلیب آهنی ونحس استکبار را
اگر وقت جهاد آید ز میدان دور خواهند شد
به سان بزدلان!
در کوشک ها و برج و باروها
به روی تخت ها و مبل ها
ایشان بیاسایند
قدرت و جاه ومنصب
رفاه و مال وآسایش
شده بازار این دنیا
به یاد مردمان
جایی برای آخرت نیست
اگر باشد شعار محض و توخالیست
عمل نیست
در این سیلاب غم
ظلم و ستم
در این محنتکده
ندارد عاطفه جایی
اگر قرآن و سنت را
دو مونس را
بیاویزند به دلها
ندارد مشکلی آنها
نمی بازند فریبستان دنیا را به زیورها
به زرق وبرق بی بن را
به اثبات آید آن گفتار زیبایت
که طوبی را غریبانم نهایت
مؤمنان راستین
هستند به میدان
ندارند ترسی از دشمن
توپ وتانک وبمب وموشک را خیالی نیست
ایمان به آن معبود یکتا
کند پیروز آنان را به هر جا
رهبرا!!
آرام دل
به قربانت نفس هایم
وتا جان در بدن دارم
حامی دین و ایمانم
خدا را یاد خواهم کرد
به قرآنش
تو را در یاد خواهم داشت
به سنت های نیکویت
ولی محض خدا مولا، تو نیکی کن
چو دادند نامه اعمال را دستم
نظر بنداز بر رویم
به درگاه خداوندم
شفاعت کن گناهانم
شفاعت کن گناهانم